#زندگی زیباست :-)

با صدایی خسته ازقلمی شکسته مینویسم...... :-)
قلم ها می رقصند وبرچهره کاغذ هنرخود راآشکارمیکنند
حکم شهرزاد قصه گو را دارند که مارا با قالیچه علالدین همسفررویا هایمان می کند یک تاریخ نگار ناشناس میگوید.
هنگامی که خورشید حاتم غروب کرد خورشید کوروش طلوع کرد ودرآسمان ساکن شد ماشروع به رقصاندن قلم هایمان شدیم برخی هایمان با دنیا غرض ورزی کردیم یکی را ابر قدرت جلوه میدادیم دیگری را کوته فکر
تاریخ آهنگ است ما رقاص های روزگار......